یادداشتی به بهانه پخش فیلم با نام “رگ های آبی” با موضوع “فروغ فرخزاد” در حاشیه چهل و سومین جشنواره فیلم فجر
زن ! در ادبیات و فرهنگ ایران زمین طی قرن ها ستایش شده است؛ مورد ظلم وبی مهری قرار گرفته است و در اغلب اوقات ابزاری بوده است برای ابراز قدرت و برتری جویی مردانه!
در ابیات شاعران تشبیه شده است به فرشته و شیطان و در سطور نویسندگان اغلب ناخواسته باعث نفاق و جنگ و فتنه بین مردان قدرت و هوس گشته و یا در کسوت مادر نماد زایش و مهر و ایثار بوده است.
در میانه راه زنان هم به خیل ادیبان و شاعران و نویسندگان پیوستند؛ آنجا بود که مخالفان با موافقان این پیوند جنگیدند تا اندک موافقان این کارزار هم به کسوت مخالف درآیند و زنان یا در پستو نوشتند و خواندند و چند نفری که توانستند آنی باشند که می خواستند؛ زیر سایه مردان! ماندند و تا به امروز قد نکشیدند!
زنانی با پسوندی مردانه از “دارای دخت” و “رابعه” تا پروین و سیمین و فروغ و… در این دیار تا بودند روی ناخوش دیدند و در تقدیر خود هیچ گشایشی ندیدند.
موافقان ومخالفان این سطور هم اگر تمایلی داشتند؛ بخوانند و بپرسند تا بدانند که این چنین بوده است نه غیر از این !
دوران معاصر ادبیات ما با توجه به اتفاقات سیاسی؛ اجتماعی و… بیشترین تنوع موضوعی و سبکی را داراست؛حضور زنان در این میانه را نه می توان انکار کرد و نه بی اثر دانست.
فروغ فرخزاد بدون در نظر گرفتن زندگی سراسر ماجرا و روحیات منحصر به فردی که تا به امروز بارها و بارها مورد قضاوت و بحث قرار گرفته است؛ نمونه بارز شاعری است که جز جفا ندید و بعد از مرگ هم از تهمت ها و قضاوت ها دور نماند.
هم زمان با چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ در شب اول و بخش اکران ویژه، فیلمی با نام “رگ های آبی” با موضوع “فروغ فرخزاد” شاعر و فیلمساز معاصر به روی پرده رفت.
فیلم “رگ های آبی” به کارگردانی جهانگیر کوثری و با بازی باران کوثری در نقش فروغ را می توان اولین فیلم داستانی بعد از چندین مستند درباره این شاعر معاصر دانست.
فروغ در ابتدای جوانی شعر می سرود و بعد از ازدواج و رهایی از محدودیت های موجود توانست دایره ارتباطات خود را با شاعران و نویسندگان مطرح آن زمان گسترش دهد.
موضوعی که در فیلم کوثری بدون هدف و بی توضیحی نشان دهنده بی پروایی هایی است که ابراهیم گلستان همیشه از آن یاد می کرد؛ و این بار نه در مدح فروغ که کاملا ضد فروغ است.
بازی بی مایه و عدم سنخیت ظاهری باران کوثری همان قدر آزاردهنده است که داستان موازی با سرگذشت فروغ در فیلم ؛ داستانی با تمام المان های زندگی فروغ از تمامی ابعاد حتی در اسامی و نسبت ها؛ به تصویر کشیدن فروغی در عصر حاضر با تجربه ناملایمات تکراری زندگی او و بی سرانجام و رها شده در انتهای فیلم؛ فقط از ذهن و عملکرد کارگردان و نویسنده ای بر می آید که هیچ تلاشی برای شناخت فروغ؛ آن چنان که بود نکرده و صرفا صحنه های کلیشه با گوشه ای از شنیده های مغرضانه را بازسازی کرده است.
فروغی که در تمام عمر کوتاه خود، اغلب هنرها را تجربه و در تمام آنها یگانه بود؛ نمی تواند تنها یک زن بی پروا با مشکلات روانی باشد که مدام با مردها مراوده دارد و انقدر ضعیف است که با اندک مشکلی از پا در می آید و در بیمارستان روانی بستری می شود !
مجوزهای لازم برای شکل گرفتن و ساخت فیلم در ایران به گفته اهالی سینما به همین سادگی ها نیست ؛ اگر عده ای در این سالها می خواستند فروغ را و افکار و اشعار او را بد و سخیف نشان بدهند و نتوانستند؛ کوثری به تنهایی با ساخت این فیلم توانست آنها را به خواسته شان برساند.
سینمای ایران در دهه های گذشته فراز و نشیب های فراوانی از سر گذرانده است؛ شگفت آنکه با تمام محدودیت ها توانسته خود را زنده و پویا نگه داشته و حتی جهانی شود؛ ساخت آثار مبتذل و بی پشتوانه از لحاظ تاریخی و مستندات می تواند بزرگ ترین ضربه به بدنه سینمایی باشد که این روزها در جهان نیز حرفی برای گفتن دارد.
با اعتراض به اکران عمومی و حتی پخش قاچاق این اثر نازل همگی به محو شدن اثری کمک کنیم که تحریف زندگی زنی شاعر و نخبه را رقم زده است.
فاطمه چشمی
نظرات کاربران